گشت و گذاری در دنیای ورزش| استقلال قول آپارتمان داد اما با مصدومیت مواجه شدم و حقوقم نیز متوقف شد/ موتورگازی؟ خیر دریافت نکردم/ سرمربی تیم ملی اعلام کرد که دعوتت نمی‌کنم تا دچار مشکل نشوی

مجید نامجومطلق، نامی برجسته و بیادماندنی در تاریخ استقلال و تیم ملی فوتبال ایران است. او می‌توانست به نخستین لژیونر فوتبال کشورمان در فرانسه تبدیل شود، اما…

آقای مجید در تاریخ بیستم مردادماه سال ۱۳۹۰، مصاحبه‌ای بسیار جذاب و اختصاصی با خبرورزشی انجام داد که نکات جالبی از آن را با شما به اشتراک می‌گذاریم:

  • فوتبالم را از گود شهرزاد واقع در جنوب تهران آغاز کردم. در سن ۱۵ سالگی، آقای رحیم میرآخوری بازی‌ام را تماشا کرد و به من پیشنهاد داد که به تمرینات جوانان بانک ملی بروم. در ابتدا از این موضوع خجالت می‌کشیدم، چراکه تیم پر از بازیکنان بزرگ بود، اما به هر حال رفتم و در همان آزمون ابتدایی موفق شدم. تا سال ۶۳ در بانک ملی به بازی ادامه دادم.
  • در سال ۶۳، لیگ باشگاه‌های تهران به طور ناگهانی نیمه‌تمام ماند و در شش بازی، ۱۴ گل به ثمر رساندم. به همین دلیل علی‌آقای پروین من را مورد توجه قرار داد و به نمایشگاه ماشین خود که در خیابان عارف قرار داشت، دعوت کرد. سن من آنقدر کم بود که محمود یاوری، سرمربی وقت تیم ملی، در مصاحبه‌ای گفت که به خاطر سن پایین نتوانسته‌ام مجید نامجومطلق را دعوت کند، زیرا نگران بود که فوتبالش آسیب ببیند.
  • در نهایت با یکی از دوستانم به مغازه علی‌آقا رفتیم. در آن زمان هنوز در حال تحصیل بودم و تیم پرسپولیس در تپه‌های داوودیه تمرین می‌کرد. تمرینات این تیم نیم‌ساعت پس از پایان مدرسه‌ام آغاز می‌شد و قرار بود پروین این مشکل را حل کند. در این زمان، یکی از هواداران پرسپولیس به من ۳۵ هزار تومان داد. یک هفته با پرسپولیس تمرین کردم ولی احساس کردم جو تمرینی مناسب نیست. ناگهان آقای پروین صدایم زد و گفت: «آیا تو از آقای بابایی (همان هوادار قدیمی) پول دریافت کردی؟ او شما را ۳۵ هزار تومان حمایت کرده، در حالی که حمید درخشان، بازیکن کلیدی ما، حتی یک ریال هم دریافت نکرده است. قرار بود این پول از طریق من به شما برسد!» واقعاً از این ماجرا ناراحت شدم و به همین دلیل پول را برگرداندم و حضورم در پرسپولیس به پایان رسید. شایعاتی که می‌گویند هواداران پرسپولیس به من موتورسیکلت خریدند، نادرست است.
  • من در دل خودم استقلالی بودم و پس از این اتفاق به تمرین استقلال رفتم، سال ۶۴. آن سال برایم رویایی بود. نه تنها در استقلال به ترکیب ثابت رسیدم بلکه همچنین توانستم با این تیم قهرمانی جام باشگاه تهران را تجربه کنم و در تیم ملی هم بازی کنم. تازه خدمت سربازی‌ام هم انجام شد تا بتوانم در استقلال بمانم.
  • خداوند رحمت کند آقای پرویز دهداری را. او زوج من و جواد زرینچه را در تیم ملی شکل داد.
  • بدون شک، مجتبی محرمی بهترین مدافع چپ تاریخ فوتبال ایران بود.
  • رقابت سالم موجب رشد و پیشرفت می‌شود و بازیکنانی که از آن فرار کنند، به واقع به فوتبال خود احاطه می‌زنند. استقلال زمانی قهرمان آسیا شد که هافبک‌هایی چون شاهرخ بیانی، رضا نعلچگر، امیر قلعه‌نویی، جعفر مختاری‌فر، مهدی فنونی‌زاده، رضا احدی و من در کنار هم بودیم. همگی در کنار دوستی‌مان، برای دستیابی به ترکیب ثابت رقابت می‌کردیم.
  • در دوران جوانی، دیگو مارادونا و رضا نعلچگر الگوهای من بودند.
  • امکانات فعلی واقعاً عالی شده، اما در دهه ۶۰ که بازیکن تیم ملی بودیم، شب‌ها در رستوران چینی مجموعه ورزشی آزادی به خواب می‌رفتیم.
  • بهترین زوج خط حمله تاریخ فوتبال ایران همانا زوج مشهور جام ملت‌های ۱۹۸۴ بودند؛ ناصر محمدخانی، حمید علیدوستی و عبدالعلی چنگیز که واقعاً بی‌نظیر بودند.
  • اکبر یوسفی در بازی استقلال – پاس که در پاییز سال ۱۳۷۰ برگزار شد، تکلی خشن روی پای من زد و این سبب شد که حضورم در تیم پاری سن‌ژرمن که تا حد زیادی قطعی شده بود، منتفی شود. البته این موضوع را به حساب تقدیر می‌گذارم و اکنون با اکبر دوستان خوبی هستیم.
  • در سال ۱۳۷۰، کشاورز به من وعده یک آپارتمان داد اما من در استقلال ماندم. استقلالی‌ها گفتند اگر در این تیم بمانی، آپارتمانی نصیبت می‌شود، اما حتی با اینکه قهرمان آسیا هم شدیم، خبری از خانه نشد. پاییز همان سال مصدوم شدم و بلافاصله پس از آسیب‌دیدگی، حقوق ماهیانه‌ام قطع گردید! به من گفته بودند که فقط بر اساس تمرین و بازی حقوق می‌دهند! من قبل از مصدومیت در آستانه پیوستن به لیگ فرانسه بودم، اما حالا حتی حقوقم را هم نمی‌دادند!
  • در سال ۷۳، آقای عابدینی به من و احمدرضا عابدزاده زنگ زد و گفت مدارکتان را بیاورید تا شما را به آلمان اعزام کنم؛ من و احمدرضا هر دو مصدوم بودند. به آلمان رفتیم و درمان شدیم و به همین دلیل به ایران برگشتم و برای پرسپولیس بازی کردم. اگر به پرسپولیس نمی‌رفتم، شاید فوتبال من به پایان می‌رسید. من به کمک آقای عابدینی، مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس به آلمان رفتم و عمل کردم.
  • همه بر این باورند که نمایش دادارم در دیدار رفت جام بین قاره‌ای میان ایران و الجزایر، که مهرماه سال ۱۳۷۰ در تهران برگزار شد، بهترین نمایش ملی من بود، ولی خودم اعتقادی به این ندارم و معتقدم جدال با کره جنوبی در نیمه‌نهایی بازی‌های آسیایی ۱۹۹۰ پکن، بهترین بازی ملی عمرم بوده است.
  • به لطف شایعه‌سازان، مدتی است که به سایه‌ای ترسناک برای پرویز مظلومی تبدیل شده‌ام (مظلومی در آن زمان سرمربی استقلال بود) و همه می‌گویند تو گزینه اول جانشینی مظلومی هستی! اما باور کنید که حتی روح من هم از این موضوع آگاه نیست!

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا