این بخش، کنارهگیری!/ وقتی که خود صاحبامتیاز در صحنه حاضر است، نماینده «کاملاختیار» چه نقشی خواهد داشت؟
به نقل از خبرورزشی، موضوع موردبحث در ۲۴ ساعت گذشته باشگاه استقلال، استعفای علی نظری جویباری از سمت مدیریت است.
مدیری که دیر یا زود باید برود!
هیچ شکی وجود ندارد که انتظار این استعفا به شدت احساس میشد. این رویداد باید خیلی پیش از این اتفاق میافتاد و مطمئن باشید که بهزودی دوباره شاهد تکرار آن خواهیم بود! به این معنا که عدم پذیرش استعفا بههیچ عنوان به معنای ادامه کار نظری نیست!
در حقیقت، از زمانی که نظری و یا هر فرد دیگری به این سمت آمدند، یک نادرست بود. در ادامه توضیح خواهیم داد که چرا این اشتباه بود، اما فعلاً این سؤال مطرح است؛ اگر به گفتههای روزهای ابتدایی این مدیریت –که هنوز چند ماهی از آن نمیگذرد و همه به یاد داریم- نظری به عنوان متخصص استقلال و نقل و انتقالات معرفی شده، پس چرا نتوانسته هیچ اقدام مؤثری انجام دهد؟
چه کسی نظری را با چه منطقی به این مقام منصوب کرد؟!
اگر حضور او در اینجا اشتباه بوده و او تخصصی ندارد، پس علت ش چه بود و چرا هیچکس بابت این اشتباه از هواداران عذرخواهی نمیکند؟! نظری خودسرانه و بدون برخورداری از حمایت خاصی تصمیم به نشستن بر روی صندلی مدیریت گرفت! در نهایت، کسی او را برای این مسئولیت کرده و نیاز به گفت و گو با او بوده است!
اگر هم او از تواناییهای لازم برخوردار بوده، پس چرا نتوانسته است هیچ مشکلی از دوش آبیها بردارد؟ چه عواملی مانع از موفقیت او شدند؟ چه چالشهایی در مسیر مدیرعامل وجود داشته است؟ چگونه میتوان اطمینان داشت که این چالشها برای مدیر آینده نیز وجود نخواهند داشت؟
مردی که به خاطر عشقش در این عرصه هزینه پرداخت!
ولی بگذارید فعلاً این موضوعات برای زمانی مناسبتر باقی بماند. تمامی کارشناسان از روز نخست میدانستند که علی نظری جویباری با وجود «ادعای استقلالی بودن»، نه تنها قبل از خود «پورحیدری» و «حجازی» نیز نمیتوانند در این شرایط بحرانی به کمک استقلال بیایند و هر فردی که وارد این مرداب شود، تنها به اعتبار خود آسیب میزند…
فعلاً بیایید به پرونده نظری و اشتباهش در پذیرش این مسئولیت برگردیم. او تصمیم گرفت به جای خانه نشینی، دوباره خود را در جلوی دوربینها قرار دهد و بر سر میز قدرت بنشیند و آرام آرام با آسیب زدن به اعتبار و سابقهاش، هزینهاش را بپردازد…
آیا با رفتن نظری مشکلات حل خواهد شد؟!
حال بیایید به اصل ماجرا بپردازیم؛ آیا با خروج نظری، مشکلات مدیریتی استقلال برطرف خواهد شد؟ آیا تاجرنیا قرار است مسئولیتهای خود را به عهده گیرد؟ یا اینکه فردی دیگر با شرایط مشابه نظری خواهد آمد و صرفاً به عنوان یک «ماشین امضا» عمل خواهد کرد؟
آقایان با این اشتیاق زیاد برای «دیده شدن»، چرا از ابتدا خود مدیرعامل نشدهاند؟ اکنون، تاجرنیا یا هر فرد دیگری میخواهد تمامی نواقص را به گردن نظری بیندازد و یک فصل دیگر با وعده «همه چیز درست میشود و ما استقلالی هستیم» هدر شود…
اگر فکر میکنید با خروج بابایی، شجاعی و نظری –که یحتمل ترکیب هیئت مدیره به هم ریخته خواهد شد- و ورود افرادی همراستا با آنها مشکلات حل میشود، در اشتباهید!
اجاره اعتبار و اسم برای دریافت وجه!
مشکل اساسی و بزرگ استقلال –حداقل در این دو سال که هلدینگ خلیج فارس فعالیت دارد- در این است که ساختار مدیریتی نادرست بوده و دو مرکز تصمیمگیری اصلی وجود دارد که هیچکس از وظایف خود آگاهی ندارد و نمیداند که باید به کدام طرف گوش دهد!
شما میبینید که هیئت مدیره باشگاه حتی برای خرید قند و چای آبدارخانه هم جلسه برگزار کرده و روی آن نظر میدهد! در این شرایط، مدیرعامل چه کاره است؟ به نظر میآید هر کس به صندلی مدیریت بیاید، تنها به منظور تماشا آمده و «اسم و اعتبارش» را اجاره میدهد و پولش را دریافت میکند!
بهترین بازیگر نقش «هوران» برمیگردد!
از همان زمان همه آگاه بودند که بین تاجرنیا و نظری جویباری چه تضاد نظرات و سلیقههایی وجود دارد و هنوز هم هیچکس نمیداند که چه کسی تصمیمات کلیدی را اتخاذ میکند! یعنی همه میدانند اما هیچکس مسئولیتی نمیپذیرد! این مسئله همچنین در زمان مدیران قبلی هم وجود داشته و شهریاری به عنوان نماینده تام الاختیار مالک عملاً و رسماً تمامی کارها را در دست داشته و تیم مدیریتی هم داشت!
جالب اینجاست که همان شخص اکنون به عنوان کاندیدای جدی برای بازگشت مطرح است! معلوم است که خوب نقش ماشین امضا را ایفا کرده که پاداشش در راه است! کسی که نگران از دست دادن چیزی که ندارد -اعتباری در فوتبال- نیست!
بیشتر بخوانید: هیئت مدیرهای که کار آبدارچی را هم انجام میدهد!
چندگانگی مراجع تصمیمگیری، درد بزرگ استقلال
درد استقلال صرفاً در آمدن و رفتن افراد نیست. درد اصلی، چندگانگی مراجع تصمیمگیری است و حالا نه تنها این مشکل برطرف نشده بلکه یک نهاد تصمیمگیری دیگر نیز اضافه شده است!
به گفته میثاقی در برنامه دیشب فوتبال برتر، نظری جویباری به او اظهار داشت «استعفایم را به شریعتمداری رئیس هلدینگ خلیج فارس تقدیم کردم و او آن را نپذیرفت و گفت که به کار خود ادامه بده!»
اینکه جناب شریعتمداری به طور مؤدبانه این پاسخ را داده یا واقعاً قصد دارند از نظری حمایت کنند، بماند. ولی در این دو جمله یک حقیقت تلخ و بزرگ نهفته است؛ «حالا علاوه بر تاجرنیا، جناب شریعتمداری نیز به جمع تصمیمگیرندگان در باشگاه استقلال افزوده شده است!»
نماینده «تام الاختیار مالک»!
اینکه آیا جناب شریعتمداری در فعالیتهای تمامی ۶۴ شرکت زیرمجموعه هلدینگ خلیج فارس دخالت دارد یا تنها به خاطر استقلال این استثنا را برای خود قائل شدهاند، مشخص نیست، اما «صلاح مملکت خود، خسروان دانند!»
فوتبال به عنوان یک تخصص تعریف میشود، شبیه به مدیریت، و مدیریت در فوتبال دارای پیچیدگیهای بسیار است که در تیمهای بزرگ و پرطرفدار تبدیل به یک کار تماموقت با هزار حاشیه میشود برای هر تصمیم گیری، جناب شریعتمداری مطمئناً این تخصص را در خود میبیند که مستقیماً دخالت کرده، اما پس چرا هیئت مدیره را تعیین کردهاند؟! آیا مدیرعامل نباید استعفایش را به هیئت مدیره ارائه کند؟!
از همه مهمتر، اگر قرار باشد خود شریعتمداری در این موارد خاص دخالت کند، پس فلسفه وجود و حضور «نماینده تام الاختیار هلدینگ» یعنی جناب تاجرنیا چیست؟!
بیشتر بخوانید: تکلیف استقلال روشن شد؛ بفرمایید جای ساپینتو تشکیل تیم بدهید!